جدول جو
جدول جو

معنی غنیمت کشیدن - جستجوی لغت در جدول جو

غنیمت کشیدن
(دَ شُ دَ)
حمل غنیمت. برداشتن و نگاه داشتن غنیمت. رجوع به غنیمت و غنیمت کش شود:
غنیمت کشان بر در شهریار
غنیمت کشیدند بیش از شمار.
نظامی
لغت نامه دهخدا
غنیمت کشیدن
برداشتن و نگاهداشتن غنیمت حمل غنیمت
تصویری از غنیمت کشیدن
تصویر غنیمت کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غرامت کشیدن
تصویر غرامت کشیدن
کنایه از تاوان کشیدن، مجازات شدن، به عهده گرفتن غرامت، متحمل شدن تاوان و ضرر و زیان
فرهنگ فارسی عمید
(دَ بَ تَ)
به عهده گرفتن غرامت. تاوان کشیدن:
کاش که در قیامتش بار دگر بدیدمی
کآنچه بود گناه او من بکشم غرامتش.
سعدی (طیبات).
چندانکه ملامت دیدی و غرامت کشیدی ترک تصابی نکردی. (گلستان سعدی).
آنکه ز بیگنه کشی نیست دمی ندامتش
بیگنهی که او کشد من بکشم غرامتش.
کمال خجندی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دِ رَ تَ)
تعصب و اندیشۀ کسی را داشتن:
میکشد غیرت هفتاد و دو ملت صائب
هرکه چون اهل خرابات ز خوش مشربهاست.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از غرامت کشیدن
تصویر غرامت کشیدن
تاوان پذیرفتن به عهده گرفتن غرامت قبول کردن تاوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غیرت کشیدن
تصویر غیرت کشیدن
تعصب کسی را کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرامت کشیدن
تصویر غرامت کشیدن
((~. کِ دَ))
به عهده گرفتن غرامت
فرهنگ فارسی معین